و مخفی نماند که: ضد این صفت، که اکرام و تعظیم و احترام داشتن بندگان خدا بوده باشد از شرایف اعمال، و فضایل افعال است.
و در حدیث قدسی وارد شده است که: «حق – سبحانه و تعالی – فرمود که: باید ایمن شود از غضب من هر که اکرام کند بنده مؤمن مرا» . (15)
و از حضرت رسول – صلی الله علیه و آله – مروی است که: «هیچ بنده ای از امت من نیست که ملاطفت کند با برادر مؤمن خود، به نوعی از ملاطفت، مگر اینکه خدا ازخدمه بهشت خدمتکار از برای او قرار می فرماید» . (16)
و از حضرت صادق – علیه السلام – مروی است که: «هر که خواری از روی برادرمؤمن خود بردارد خدای – تعالی – ده حسنه برای او می نویسد. و هر که بر روی برادرمؤمن خود تبسم کند خدای – تعالی – از برای او حسنه ثابت کند» . (17)
و فرمود: «هر که برادر مؤمن خود را مرحبا گوید، خدای – تعالی – تا روز قیامت مرحبا از برای او می نویسد» . (18)
و فرمود: «هر که نزد برادر مسلم خود آید و او را اکرام کند، خدای – تعالی – را اکرام کرده است» . (19)
[433]
روزی آن حضرت به اسحق بن عمار فرمود که: «ای اسحق! به دوستان من هر قدرتوانی احسان کن، که هیچ مؤمن احسان به مؤمنی نکرد و اعانت او ننمود مگر اینکه صورت ابلیس را خراشید. و دل او را مجروح ساخت» . (20)
و از جمله اموری که آدمی را به اکرام و تعظیم مردم وا می دارد، آن است که: به تجربه ثابت شده است که: هر که به هر نظری مردم را می بیند مردم نیز به آن نظر به اونگاه می کنند و او را می بینند.
آری: هر کس هر چه می کارد می درود.
همینت پسندست اگر بشنوی که گر خارکاری سمن(21)ندروی
و بدان که: – همچنان که مذکور شد – اکرام و اعزاز جمیع طبقات مردم، به قدری که سزاوار ایشان است از جمله اعمال محموده است. و سزاوار آن است که: انسان بعضی ازاصناف مردم را به زیادتی تعظیم و اکرام، اختصاص دهد، و از آن جمله اهل علم وفضل و صاحبان ورع و تقوی است. زیرا که در اخبار بسیار تاکید شدید در اکرام و تعظیم این دو طبقه جلیله وارد شده.
15. بحار الانوار، ج 67، ص 71، ح 36.16. کافی، ج 2، ص 206، ح 4. و بحار الانوار، ج 74، ص 298، ح 33.17. بحار الانوار، ج 74، ص 297، ح 30 و کافی، ج 2، ص 205، ح 118. بحار الانوار، ج 74، ص 298، ح 31 و کافی، ج 2، ص 206، ح 2.19. بحار الانوار، ج 74، ص 298، ح 32 و کافی، ج 2، ص 206، ح 3.20. کافی، ج 2، ص 207، ح 9 و بحار الانوار، ج 74، ص 301، ح 38.21. مخفف یاسمن، اسم گل خوشبوئی است.